دلنوشته و عکس

AvazeeQoo

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار» ثبت شده است


باورانه باورت دارم
توئى آرامش تموم نا آرامى هاى درونم
شبهاى پریشان مرا ، موسیقى درونت کافیست، میخواهم بنوازد هر دم
ستارگان دیدگانت تواناى روشنائى بخش روزهاو تاریک من است.

به نگاهى از تو اکتفا مى کنم.


مهذیه مدنی_photo by myself

mahdieh madani


باید تصمیم گرفت از اون تصمیم هایى که نشه ازش برگشت
یه تصمیم ظریف ولى محکم
یه تصمیم قوى با یه نفس عمیق قبلش
یه تصمیم براى داشتن یک عمر حال خوب
یه تصمیم که بتونى با حیون درون خودت آشتى کنى
یه تصمیم سخت در عین حال آسون
امشب دست تصمیم رو میگیرم باهم قدم زنان از پل چوبى ترک خورده ى خشمُ وحشت عبور میکنیم
صبح که شد به درخت مهربونى میرسیم ،باهم زیر درخت به سایه ى آرامش میرسیم
همونجا تو یه کلبه شادى میمونیم
با هم چاى خستگى میخوریم
از پنجره ى زندگى به روشنایى نگاه میکنم و دست تصمیم رو محکم میگیرم...
روز و شبتون پر از تصمیم خوب...


مهدیه مدنی_photo by myself

mahdieh madani


  یادى از من نمیگیرى؟!
 من هنوز هم در قفس تنهایى خودم در ازدحام شلوغ این شهر به دنبال تو میگردم
 عجیب سخت هست، چشم دوختن به در کافه اى که اینبار هم تو بازش نکنى
 دلگیرم از دلم ،هنوز هم براى تو تنگ میشود و بر من بى وفایى مى کند
 نمیفهمد ،این روزها عجیب زبان نفهم شده است


عکس و دلنوشته: مهدیه مدنی

photo by myself

mahdieh madani

میگویند عاشقى نکن آخرش میسوزى

بگذار بسوزم ،تمام شوم ،خاکستر شوم

کائنات شوم معلق در هوا

در آخر بیایم در اطراف تو

در هوایى که تو نفس میکشى

شاید اینگونه بهتر است ،سوختن و تمام نشدن

من را از چه میترسانند این بى دلان؟...


متن/مهدیه مدنی

mahdieh madani



سحرخیزان

همانند طلوع خورشید
بر دیدگانم نشستى

بوى تنت بر هم زد تمام منطقم را
خطوط گوشه چشمانت بر هم زد تمام افکارم را
طرح کرواتت ،گره انداخت به نگاهم،میشناسمش
گونه هایت هنوز هم خجل میشوند

ابر ریزان
همانند لطافت باران
آمدى

سپیده دم
همانند ارامش صداى پرنده ها
بر شانه هایم نشستى

شباهنگ
همانند سیاهى شب
بر لبانم سکوتى جاریست

تو میگذرى
همانند تمام عابران این شهر

من خیره میمانم
بیتوته میزنم در هواى تو...


متن و عکس/مهدیه مدنی_photo by myself

mahdieh madani

کاش در همین لحظه ،زمان حرکت را از یاد میبرد
من و تو باهم فرار میکردیم به یه سیاره دیگر به نام عشق
یادمان میرفت به کجا تعلق داریم
باهم در همان سیاره زندگى میکردیم ،رویا میساختی , پیر میشدیم
دور از چشم همه
اما این رویا نیست من در همین زمین خاکى هم با تو عشق میسازم ،رویا میسازم،زندگى میکنم،پیر میشوم در کنار زیباتربن عشق دنیا


 تقدیم به همسر عزیزم

متن و عکس_مهدیه مدنی_photo by myself

 

mahdieh madani


  عکس/مهدیه مدنی_photo by myself

mahdieh madani

افزودن تصویر از فضای اختصاصی

  این را میگویم ،نگویى نفهمید!
  همش تقصیرِ،...نه!
  تسخیر چشمانش شدم !


 عکس و متن /مهدیه مدنی_photo by myself

 تصویر بیتا مدنی _خواهر عزیزم

mahdieh madani

 

 «عشق» نام اثری است از نویسنده فرانسوی کریستیان بوبن که دربر دارنده جملاتی کوتاه و شعرگونه درباره عشق و زندگی است.
 
 قسمتی از کتاب عشق

زندگی آسمان است که در قلب دوشیزه ای جای گرفته است
 ما همیشه بر سر دوراهی انتخاب همه چیز و هیچ چیز مانده ایم
 فقط کسی میتواند تو را دوست بدارد که بتواند تو را ببیند

:  عشق
:  جملات قصار
کریستین بوبن
علی برزگر

 عکس/مهدیه مدنی_photo by myself
mahdieh madani

 

   در انجماد احساس
  من دو عاشق دیدم
  به خودم بالیدم
  که سعادت آنجاست
  عشق راستین دیدن

 

   تقدیم به عشق های راستین

  عکس و شعر/مهدیه مدنی_photo by myself

mahdieh madani