دلنوشته و عکس

AvazeeQoo

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اعتماد» ثبت شده است



دوست دارم یه اتفاقى که براى یکى از دوستام افتاد براتون بگم بزارید از اینجا شروع کنم که یه روز یکى از دوستام که خیلى برام عزیز بود بهم تلفن کرد تا گوشىُ جواب دادم زد زیر گریه انقدر بد گریه میکرد که نمیتونست حرف بزنه فقط فهمیدم که گفت بیا پیشم اگه میتونى
با عجله بلند شدم اولین مانتو که جلو دستم بود برداشتم یه شال که فکر میکردم مال خودمه انداختم روى سرم ،با عجله شروع کردم بستن بند کفشام دقیقا همونجا فهمیدم چه اشتباهى کردم کفش بند دار خریدم وقتى عجله دارى شروع میکنن به شیطنت انگار بازى بالا بلندى هستش که قرار اون بپره پایین و اون یکى بپره بالا
با کلى گره کوره بلاخره بستمش
با اولین ماشین خودمو بهش رسوندم
وقتى وارد اتاقش شدم از چشماش فهمیدم چقدر کارم سخته براى آروم کردنش یه نفس عمیق رفتم سمتش بغلش کردم
باهم نشستیم رو تخت،کلى دستمال مچاله خیس تو دستش نگه داشته بود که خبر از یه اتفاق بد و ساعت ها گریه کردن میداد
شروع کرد به گریه کردن و بلند بلند میگفت من چقدر بدبختم اصلا چطور نفهمیدم زن داره،من ،من با اون احمق رفتم لباس عروسى دیدم ،قرار بود بعد تاسوعا و عاشورا بیان خواستگارى
جا خوردم چشمام گرد شد یهو یه هییییییین بلند کشیدم گفتم
محموووووووود؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
همونجورى که بینیشو بالا میکشید  پاک میکرد با عصبانیت گفت نه بابام،اره دیگه
تازه فهمیدم قضیه چیه انگار که باهم  صحبت میکردن اقا محمود بیرون بودن یادشون رفته بود تلفنُ قطع کنن وقتى زنش میاد تو ماشین میشینه به صحبت و اونم قربون صدقه خانم میرفته دوستم همه رو با جزئیات شنیده بود
فهمیدم کلا باید اساس رو جمع کنم براى یه مدتى بیام پیشش این چیزى نبود که من با چند ساعت بتونم حلش کنم
از اون موضوع شش سال میگذره و دوست من هنوزم نتونسته به کسى اعتماد کنه و بدبین شده ،حتى با چندین و چندبار جلسه مشاوره
و من بهش حق میدم،همیشه تو صحبتمون میگه اگه اینم اینجورى بشه؟؟!!!
گاهى دلم براى نسل بعد خودمون میسوزه که ما قربانى این آدمهاى مریض میشیم و بهمون بى اعتمادى و بدبینى یاد میدن و ما هم به نسل بعد خودمون یاد میدیم
وقتى مرد یا زنى از لحاظ روحى بهم  دیگه آسیب میزنن،مثل سرماخوردگى نیست که دوره داشته باشه ،دوره غم و از دست دادن کوتاهه اما بى اعتمادى و بدبینى شاید سالیان سال یا حتى تمام عمرممکنه ذهن و افکار آدم ترمیم نشه،این کارو در حق همدیگه نکنیم مادر یا پدر بدبین ،شکاک و بى اعتماد فرزندانى همچون خودشون بوجود میارن و تربیت میکنن  با جملات مراقب باش،نکنه اینجورى بشه،این اینجورى نیست که نشون میده و ...و حتى نمیتونن در زندگى عادى و زناشویى موفق باشن
زمانى که لطمه میزنید میرید فقط یک قربانى نیست بلکه خیانت به نسلمون هست،کارى نکنیم باعث بى اعتمادى و بدبینى هم بشیم لطفا.


عکس و متن _مهدیه مدنی

photo by myself

mahdieh madani


mahdieh madani